پیش نیازهای لازم جهت مدیریت کارآمد امور مالی در روابط یک شرکت
باسلام خدمت همراه هان گرامی امروز میخایم بحث جالب و کاربردی در رابطه با نحوه مدیریت کارآمد شرکت یا کسب و کار با توجه به اهمیت امور مالی را مورد توجه قرار دهیم و نحوه های پیاده سازی و پیشبرد اهداف سازمانی باتوجه به سیستم پیاده شده در آن سازمان را مورد توجه قرار می دهیم . با ما همراه باشید.
باتوجه به اینکه در یک کسب و کار و یا شرکت در روند رشد اولین بخشی که انتظارات از آن زیاد می شود امور مالی و حسابداری می باشد که این بخش نیاز به مدیریت بهینه و کار آمد می باشد. که در اصطلاح به آن مدیریت مالی مالی گفته می شود.
به طور کلی پذیرفته شده است که مدیریت مالی بخشی از مدیریت عمومی است. مدیریت را به طور کلی می توان سیستمی از مدیریت تولید اقتصادی تعریف کرد که شامل مجموعه ای از اصول، روش ها، اشکال و فنون حکمرانی است. مدیریت واقعی علم مدیریت و طراحی های عملی رهبری موثر است که به عنوان هنر مدیریت درک می شود. هر دو بخش به مدیریت پدیده پیچیده و خاص می پردازند. مدیریت کارآمد امور مالی
فرایند مدیریت
مدیریت فرآیند توسعه و اجرای اقدامات کنترلی است (سیلنوف، ۲۰۱۵). کنش کنترلی، تأثیری است بر شیء کنترلی که برای دستیابی به اهداف مدیریتی طراحی شده است. تولید اقدامات کنترلی شامل جمع آوری، انتقال و پردازش اطلاعات لازم، تصمیم گیری است. اجرای اقدامات کنترلی شامل انتقال اقدامات کنترلی و در صورت لزوم تبدیل آنها به شکلی است که مستقیماً توسط مدیریت شی درک می شود. مدیریت کارآمد امور مالی
مدیریت در تمامی تصمیمات خود با ملاحظات اقتصادی هدایت می شود. بنابراین هر اقدام مدیریتی یک اقدام اقتصادی است. اساس مدیریت، جستجوی هدفمند، یادگیری مادام العمر و سازماندهی کار برای بهینه ترین استفاده از همه منابع، از جمله مالی است. مدیریت مالی بخشی از مدیریت عمومی است.
مدیریت مالی
به هر صورت در حال حاضر تعاریف زیادی از ذات مدیریت مالی وجود دارد. مدیریت کارآمد امور مالی
تعریف مدیریت مالی
مدیریت مالی سیستمی از اصول و روش ها برای توسعه و اجرای تصمیمات مدیریتی مرتبط با تشکیل، توزیع و استفاده از منابع مالی برای اطمینان از اندازه و ساختار لازم دارایی ها مطابق با اهداف و اهداف شرکت است (Lisovskaya، ۲۰۰۶).
تفاسیر مدیریت مالی
سیستمی از روابط است که در شرکت برای جذب و استفاده از منابع مالی ایجاد می شود. تفسیر ممکن و گسترده تر آن که موضوع این جهت علمی و عملی را گسترش می دهد – با منابع مالی به کلیه روابط، منابع، تعهدات و نتایج فعالیت شرکت، قابل ارزیابی است. با توجه به اینکه هر اقدامی برای اجرای یک روابط مالی (به ویژه در کاربرد سازمان های تجاری) بلافاصله در دارایی و وضعیت مالی آن منعکس می شود، نتیجه گیری واضح زیر را نشان می دهد: مدیریت مالی را می توان به عنوان یک اقدام سیستمی برای بهینه سازی یک مدل مالی تفسیر کرد. از شرکت می توانید تعاریف را بیشتر تعریف کنید. بدیهی است که بهترین مدل مالی یک شرکت، گزارشگری و هسته اصلی آن – ترازنامه است. و بنابراین تعریف ممکن است: مدیریت مالی یک اقدام سیستمی برای بهینه سازی تعادل واحد اقتصادی است. این زنجیره منطق در تعریف “مدیریت مالی” توسط کووالف انجام شده است. مدیریت کارآمد امور مالی
توقف برای تعریف ساده مدیریت مالی، کاراسوا (۲۰۱۵): مدیریت مالی فرآیند شکل گیری، توزیع و استفاده از منابع مالی واحد تجاری را نشان می دهد. این تعریف مختصر جوهر مفهوم گسترده ای مانند مدیریت مالی را در بر می گیرد (گوریوشکینا و همکاران، ۲۰۱۶).
تصمیمات در مدیریت مالی
تصمیمات مدیریت در سیستم مدیریت مالی مبتنی بر تعدادی از مفاهیم بنیادی مرتبط با یکدیگر است که در چارچوب تئوری مالی توسعه یافته است. لیسوفسکایا مفاهیم اساسی زیر را مشخص می کند (لیسوفسکایا، ۲۰۰۶):
مفهوم ارزش زمانی پول این است که ارزش پول در طول زمان با حاشیه سود در بازار مالی که معمولاً نرخ بهره وام است تغییر می کند. بنابراین، مقدار یکسان پول در دوره های زمانی مختلف دارای ارزش متفاوتی است و ارزش پول در حال حاضر همیشه بالاتر از هر دوره آینده است. این نابرابری با سه عامل اصلی تعیین می شود: تورم، ریسک از دست دادن درآمد در صورت سرمایه گذاری و ویژگی های پول که یکی از انواع دارایی های جاری محسوب می شود.
مفهوم در نظر گرفتن عامل تورم ، نیاز به انعکاس واقعی ارزش دارایی ها و جریان های نقدی و جبران زیان درآمدهای ناشی از فرآیندهای تورمی، در اجرای تراکنش های مالی بلندمدت است.
مفهوم تحلیل عامل ریسک ارزیابی سطح او برای اطمینان از سطح لازم سودآوری عملیات مالی و اقتصادی و توسعه اقداماتی برای به حداقل رساندن تأثیر منفی مالی است. تحت بازده، نسبت درآمد تولید شده توسط یک دارایی خاص، درصدی از سرمایه گذاری در این دارایی را درک کنید.
اهداف مدیریت مالی
هدف مدیریت مالی کنترل حرکت منابع مالی و روابط مالی ناشی از فرآیند حرکت منابع مالی بین واحدهای تجاری است. پرسش از چگونگی هدایت ماهرانه این حرکات و روابط، محتوای مدیریت مالی است. مدیریت مالی بیانگر فرآیند توسعه اهداف مدیریت مالی و اعمال تأثیر بر امور مالی با کمک روش ها و اهرم های مکانیزم مالی برای دستیابی به این هدف است (کولچینا، ۲۰۱۱).
بنابراین، مدیریت مالی شامل استراتژی و تاکتیک های مدیریت است. زیر استراتژی در این مورد به جهت کلی و نحوه استفاده از ابزار برای دستیابی به این هدف اشاره دارد. این روش با مجموعه خاصی از قوانین و محدودیت ها برای تصمیم گیری مطابقت دارد. استراتژی به شما این امکان را می دهد که بر روی راه حل تمرکز کنید، نه بر خلاف استراتژی اتخاذ شده، و همه گزینه های دیگر را رد کنید. پس از هدف، استراتژی به عنوان جهت و وسیله دستیابی به آن از بین می رود.
مدیریت مالی به عنوان یک بدنه مدیریت اقتصادی واحد تجاری، بخشی از کارکنان مدیریت، رهبری این مشاغل است. در شرکت های بزرگ به شرکت های سهامی در چنین دستگاه کنترل می تواند مدیریت مالی، به ریاست یک مدیر مالی یا مدیر ارشد مالی.
ساختار سیستم مدیریت مالی
تشکیل و ساختار سیستم مدیریت مالی بر اساس اهداف اولویت دار
شکل گیری و ساختار سیستم مدیریت مالی در یک شرکت بر اساس اولویت اهدافی است که با آن روبرو هستند، یعنی سیستم ایجاد شده باید تا حد امکان به دستیابی به اهداف معینی اعم از ویژگی های کل شرکت و تک منظوره کمک کند. کووالف، ۲۰۱۴).
در حالت کلی، صحبت از مجموعه ای از اهداف اقتصادی است که دستیابی به آن نشانه ای از عملکرد موفق سیستم مدیریت مالی در شرکت است. به ویژه، برای جلوگیری از ورشکستگی و شکست های مالی بزرگ، رهبری در مبارزه با رقبا، رشد تولید و فروش، به حداکثر رساندن سود، شرکت در یک جایگاه خاص و سهم بازار از محصولات است.
در تئوری کنترل، از جمله تئوری مدیریت مالی، مدتهاست که این سوال مطرح شده است که چه رقمی را می توان به عنوان هدف اولیه و معیار موفقیت شرکت شناسایی کرد. در اصل، بسته به شرایط مختلف، می توان مصلحت و ترجیح جهت گیری به یک یا آن معیار، شاخص کیفی یا کمی داشته باشد. با این حال، برای این ادعا که به احتمال زیاد تنها مرجع مناسب در همه موارد وجود ندارد، توجیه خاصی لازم نیست. بسته به موقعیت خاص، فعالیت، انتصاب شرکت (یا پروژه)، و بسیاری از شرایط دیگر، به عنوان هدف ممکن است یک معیار خاص باشد. در کلیترین حالت، ما از دو رویکرد اساسی صحبت میکنیم: (۱) افزایش سرمایه، (۲) در تولید سود پایدار (کووالف، ۲۰۱۴؛ شکورکین و همکاران، ۲۰۱۵). مدیریت کارآمد امور مالی
مطابق با رویکرد اول، محتوا و هدف اصلی نصب سیستم مدیریت مالی شرکت، به حداکثر رساندن ثروت صاحبان آن از طریق سیاست مالی منطقی است. تایید کمی پایبندی به هدف گذاری در افزایش قیمت بازار سهام شرکت مشهود است. به عبارت دیگر، معیار اصلی روند صعودی قیمت سهام شرکت (یا به عبارت دیگر، رشد ارزش بازار) است.
البته، هر دو رویکرد فوق الذکر ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. با این حال، معیار یا سیستم معیارها چه خواهد بود و نه شاخص هایی به عنوان معیارهای هدف برای فعالیت های شرکت انتخاب شدند، باید رقم سود در نظر گرفته شود.
توجه داشته باشید که تعیین هدف اولویت، شامل حداکثر کردن ارزش بازار شرکت و در نتیجه ثروت صاحبان آن، بسیار رایج تر است. تقریباً در تمام کتابهای راهنمای کلاسیک مدیریت مالی از او نام برده شده است.
افزایش ارزش بازار شرکت با موارد زیر حاصل می شود:
آ. ایجاد درآمد جاری پایدار به میزان کافی برای پرداخت سود سهام و سرمایه گذاری مجدد برای حفظ حجم مشخص تولید یا ظرفیت آنها.
ب به حداقل رساندن ریسک های تولید و مالی به دلیل انتخاب فعالیت های اصلی توجیه اقتصادی، تنوع کلی فعالیت ها و بهینه سازی ساختار منابع وجوه.
ج جذب پرسنل مدیریت با تجربه
با توجه به اهداف مدیریت، می توان جهت های اساسی مدیریت مالی را تخصیص داد (کاراسوا، ۲۰۱۵):
- تشکیل ساختار سرمایه مالی.
- ایجاد دارایی;
- مدیریت دارایی های در گردش.
- مدیریت دارایی های غیرجاری.
- مدیریت سرمایه گذاری.
- مدیریت و تشکیل منابع مالی خود.
- مدیریت وجوه استقراضی.
- مدیریت ریسک مالی.
شکل گیری ساختار سرمایه مالی با هدف تعیین کل سرمایه مورد نیاز (در ابتدا سرمایه مجاز) برای تامین مالی تولید شده توسط دارایی های شرکت، مطالعه و تجزیه و تحلیل منابع جایگزین تامین مالی است.
تشکیل دارایی های مرتبط با شناسایی نیازهای واقعی در انواع خاصی از دارایی ها و تعیین مجموع آنها به عنوان یک کل بر اساس حجم پیش بینی شده فعالیت شرکت است.
محتوای کارکردهای یک متخصص در مدیریت مالی
تا کنون درک یکپارچه از محتوای اساسی وظایف یک متخصص در مدیریت مالی ایجاد نشده است. با این حال، می توان دو رویکرد اصلی را تدوین کرد.
رویکرد اول مدیر مالی را به عنوان یک متخصص در ارتباط شرکت های بزرگ با بازار سرمایه نشان می دهد. منطق رویکرد به شرح زیر است. منبع اصلی تامین مالی شرکت، بازار سرمایه است. ورود شرکت به این بازار به معنای انتشار اوراق بهادار آن و عرضه آن در بازار است. مدیر مالی به یک معنا فقط در یک تجارت مشابه تخصص دارد. همراه با یک مشاور مالی، امکان سنجی اوراق بهادار انتشار، نوع، ارزش، محل اقامت آنها را تعیین می کند.
بنابراین، مدیریت مالی حوزه فعالیت در بازار سرمایه با هدف سرمایه گذاری در مقیاس بزرگ و (یا) استقراض وجوه است. متخصص، برای سازماندهی حرفه ای این گونه فعالیت ها و نشان دادن یک مدیر مالی. در این حالت، مدیر مالی فردی خارج از شرکت است که برای انجام عملیات خاصی در بازار سرمایه استخدام شده است.
در رویکرد دوم، مدیر مالی متخصصی است که مسئولیت تصمیم گیری های مهم در زمینه سرمایه گذاری و تامین مالی را بر عهده دارد. از آنجایی که مفهوم سرمایه گذاری و تامین مالی تنها به عملیات بازارهای سهام محدود نمی شود (به عنوان مثال، انتخاب ساختار دارایی های جاری، منطق سیستم مشتریان اعتباری، ارزیابی مناسب بودن یک منبع تامین مالی خاص. از فعالیت فعلی)، دامنه فعالیت های مدیر مالی از این نظر بسیار گسترده تر است. نه تنها در مورد ویژگیهای عملکرد بازارهای مالی، بلکه جریانهای مالی درون شرکت و روشهای بهینهسازی آنها نیز باید ایدهای داشته باشد.
پیش نیازها و الزامات سیستم مدیریت مالی
اطلاعات موجود در سیستم مدیریت مالی در شرکت باید الزامات اساسی زیر را برآورده کند:
اهمیتی که مشخص می کند اطلاعات درگیر چقدر بر نتایج تصمیمات مالی پذیرفته شده تأثیر می گذارد، اول از همه، در فرآیند شکل گیری استراتژی مالی شرکت، توسعه یک خط مشی هدفمند در جنبه های جداگانه فعالیت های تأمین مالی، تهیه برنامه های مالی جاری و عملیاتی.
کامل بودن، که کامل بودن دایره شاخص های اطلاعاتی لازم برای تجزیه و تحلیل، برنامه ریزی و پذیرش تصمیمات اداری عملیاتی در مورد تمام جنبه های عملیات مالی را مشخص می کند.
قابلیت اطمینان که تعیین می کند چقدر اطلاعات تشکیل شده به اندازه کافی شرایط واقعی و نتایج فعالیت های تامین مالی را منعکس می کند، به طور واقعی محیط مالی خارجی را مشخص می کند، با توجه به تمام دسته های کاربران بالقوه و بررسی خنثی است.
به موقع بودن که مطابقت نیازهای اطلاعاتی تولید شده را در دوره استفاده از آن مشخص می کند. انواع خاصی از شاخص های اطلاعاتی مورد استفاده در مدیریت مالی، در سیستم اطلاعاتی آن از نظر کمی بدون تغییر برای یک روز (به عنوان مثال، نرخ ارز ارز فردی صندوق و ابزارهای پولی در بازار مالی)، سایرین – یک ماه، سه ماهه و غیره .
وضوح، که با سادگی ساخت آن تعیین می شود، با استانداردهای خاص ارائه و در دسترس بودن درک (کفایت تفسیر آن) آن دسته از کاربرانی که برای آنها در نظر گرفته شده است، مطابقت دارد.
نتیجه گیری
با توجه به حجم زیاد مطالب در این زمینه سعی کردیم بصورتی روان مطالب را انتقال دهیم با اینکه این تنها یک منظر از سنجش این سیستم کاربردی است ولی به راحتی می توان دریافت که خدمات مالی سازمان برای نظارت در روند فعالیتی تعیین شده فراهم می کند. هر شرکت به طور منظم برنامه مالی و گزارش سالانه را تهیه می کند . سمت دارایی موجودی برای توجیه تصمیمات مربوط به ماهیت سرمایه گذاری؛ سمت بدهی های موجودی وضعیت منابع تامین مالی را ارزیابی می کند. صورت سود و زیان، گزارش در پویایی، اجازه می دهد تا در مورد سودآوری شرکت ها به طور متوسط قضاوت کنید. بودجه نقدی، سوابق و حساب ها و گزارش حرکت وجوه امکان ارزیابی تحلیلی و نظارت بر وضعیت پرداخت و انضباط پرداخت را فراهم می کند.
سیستم اطلاعات مدیریت مالی یک سیستم عملکردی است که فرآیند مستمر و عمدی انتخاب شاخص های مربوطه مورد نیاز برای تجزیه و تحلیل، برنامه ریزی و تهیه تصمیمات مدیریت عملیاتی موثر در تمام جنبه های عملیات مالی را فراهم می کند.
سیستم اطلاعات مدیریت مالی برای ارائه اطلاعات لازم نه تنها به کارکنان مدیریتی و صاحبان شرکت، بلکه برای برآوردن منافع طیف گسترده ای از کاربران خارجی طراحی شده است.
با توجه به استفاده کنندگان از اطلاعاتی که مدیریت مالی می توان نتیجه گرفت که :
کاربران خارجی تنها از بخشی از اطلاعات استفاده می کنند که نتایج فعالیت های مالی شرکت و وضعیت مالی آن را مشخص می کند. اکثریت قریب به اتفاق این اطلاعات در صورتهای مالی رسمی ارائه شده توسط شرکت موجود است.
کاربران داخلی به همراه موارد فوق، از مقدار قابل توجهی اطلاعات در مورد فعالیت های مالی شرکت استفاده می کنند که نشان دهنده یک راز تجاری است. علاوه بر این، کاربران داخلی از طیف قابل توجهی از شاخص های مالی تولید شده از منابع خارجی استفاده می کنند که در سیستم اطلاعات مدیریت مالی نیز گنجانده شده است.